جدول جو
جدول جو

معنی لذت داشتن - جستجوی لغت در جدول جو

لذت داشتن
(سَعْیْ کَ دَ)
دارای مزۀ خوش بودن. خوش بودن:
روی خوش و آواز خوش دارند هر یک لذتی
بنگر که لذت چون بود محبوب خوش آواز را.
سعدی
لغت نامه دهخدا
لذت داشتن
مزه داشتن دارای لذت و خوشی بودن: روی خوش و آواز خوش دارندهریک لذتی بنگر که لذت چون بود محبوب خوش آوازرا. (سعدی لغ)، مزه خوش داشتن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گذشت داشتن
تصویر گذشت داشتن
عفو و بخشایش داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عذر داشتن
تصویر عذر داشتن
حیض بودن زن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گذر داشتن
تصویر گذر داشتن
راه داشتن، عبور کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دست داشتن
تصویر دست داشتن
کنایه از در کاری مداخله داشتن، وقوف داشتن، تسلط داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گذر داشتن
تصویر گذر داشتن
راه داشتن عبور کردن: گذر داشتم بکویی و نظری بما هرویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لینت داشتن
تصویر لینت داشتن
نرمی داشتن کمروانی داشتن نرمی داشتن روانی داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
پاژ نام داشتن پاژ نامیدن دارای لقب بودن عنوانی داشتن: ای عشق، پیش هرکسی نام و لقب داری بسی من دوش نام دیگرت کردم که: دردبیدوا. (دیوان کبیر 7: 1)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لکنت داشتن
تصویر لکنت داشتن
ژودن تپغ زدن تمنده بودن
فرهنگ لغت هوشیار
مزه یافتن، خوشی یافتن خوشی یافتن: جان تو هرگز نیابد لذت از دین نبی تا دلت پر سهو و مغزت پر خمار است از نبید. (ناصر خسرو. 94)، مزه خوش یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لطف داشتن
تصویر لطف داشتن
خوشرفتاری داشتن، مهربانی داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گذشت داشتن
تصویر گذشت داشتن
عفو بخشایش داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غلظت داشتن
تصویر غلظت داشتن
غلیظ بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عذر داشتن
تصویر عذر داشتن
بهانه داشتن، حیض بودن (زن)، بهانه داشتن، حیض بودن (زن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذر داشتن
تصویر حذر داشتن
محتاط بودن، پرهیز کردن، برحذر بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حجت داشتن
تصویر حجت داشتن
دلیل داشتن برهان داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست داشتن
تصویر دست داشتن
قدرت داشتن، مسلط بودن، امکان داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اذن داشتن
تصویر اذن داشتن
دستوری داشتن: پرگ داشتن دستوری داشتن مرخص بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشت داشتن
تصویر پشت داشتن
((~. تَ))
همت داشتن، پشتکار داشتن، حامی داشتن، پشتوانه داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گذشت داشتن
تصویر گذشت داشتن
((~. تَ))
بخشش داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منت داشتن
تصویر منت داشتن
((~. تَ))
مرهون احساس کسی بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حذر داشتن
تصویر حذر داشتن
پرواییدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دست داشتن
تصویر دست داشتن
نقش داشتن، شریک بودن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از لکنت داشتن
تصویر لکنت داشتن
Stutter
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از لکنت داشتن
تصویر لکنت داشتن
bégayer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از لکنت داشتن
تصویر لکنت داشتن
gaguejar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از لکنت داشتن
تصویر لکنت داشتن
stottern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از لکنت داشتن
تصویر لکنت داشتن
jąkać się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از لکنت داشتن
تصویر لکنت داشتن
заикаться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از لکنت داشتن
تصویر لکنت داشتن
заїкатися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از لکنت داشتن
تصویر لکنت داشتن
stotteren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از لکنت داشتن
تصویر لکنت داشتن
tartamudear
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از لکنت داشتن
تصویر لکنت داشتن
balbettare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از لکنت داشتن
تصویر لکنت داشتن
हकलाना
دیکشنری فارسی به هندی